جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی

ساخت وبلاگ
مولای من سلاماسباب اضطراب انسان، امکان است. اگر به نحو توامان گستره وسیعی از خیر تا شر ممکن نبود؛ این چنین گرفتار تشویش و تردید نبودیم. هرچه امکان وسیع‌تر باشد بهانه برای اضطراب نیز بیشتر است. اینگونه است که انسان مدرن بسیار بیشتر از انسان در عهد باستان اضطراب را تجربه می‌کند؛ چرا که با امکان گسترده‌تری روبرو است. ما با بارش امکان و تنوع خبر و هیاهوی آدم و فوران انسان روبرو هستیم. تمام اهالی یک روستا در عهد دور کمتر از جمعیت یک دبیرستان در روزگار ما بوده و یا تمام کتاب‌های خوانده شده توسط سقراط کمتر از کتاب‌های ترم یک دانشگاه در عهد ما بوده گستره امکان را می‌توان بسیار تنگ‌تر از امروز دانست.آقای منبزرگترین ریاضت انسان مدرن دست کشیدن از ممکن‌هاست. حالا هزاران کار را می‌شود کرد و این به معنای هزاربرابر شدن زحمت «نباید»‌هاست. و نمی‌دانم آیا چه میزان از این نبایدها تعلیم خرد، چه میزانی میراث وحی، چه میزانی عادت زمانه و عرف جامعه و چه میزانی مشق خرافه است. هفته پانصد و پنجاه و دوم مقارن با چهاردهم بهمن سال یک؛ در انبوهی از سوال به سر رسید. خوشا آن هفته که به میلاد جد اعلی، جناب علی آغاز شود. مردی حکیم که حتی مدعیان مشایعتش نیز تاب شنیدن از خدای او را ندارند؛ از بس که با وهم مومنانه‌شان فاصله دارد. جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی...
ما را در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jomenevisi بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 13:55

مولای من سلام ...به تردید عمیقی رسیدم در تمام تفکیک‌ها به خوب و بد. نه از این جهت که تجربه‌ای نداشته باشم از تمایز رخدادها و حوادث یا نخوانده باشم آنچه که تحت نام خیر و شر تقسیم می‌شود؛ بلکه به این معنا که تردید دارم آیا این تفکیک‌ها در سطح است یا در عمق. اگر وجود را خیر بدانیم، هرچه تابیده خوب است و فرمود فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا. همه ملهم از یک سرچشمه‌اند. گویی آنچه به نام خیر و شر و خوب و بد می‌دانیم در نسبت میان آدم‌ها معنا می‌یابد. در فضیلت تمام آنچه فضیلت می‌دانیم می‌شود تردید کرد تا آنجا که خود اخلاق می‌تواند غیراخلاقی‌ترین مفهوم باشد و یا دین آیین والضالین‌ترین ِ مردمان و در مقابل در رذیلت تمام آنچه رذیلت می‌دانیم نیز می‌شود تردید کرد چنانکه خضر کودک‌کشی را طاعت می‌دانست و ابراهیم فرزند کشی را رسالت.آقای منشاید چنانکه برای آدمی همواره جبر به اختیار آمیخته؛ در سایر شئون زندگی نیز شر به خیر و خیر به شر آمیخته. فرزند آمیختگی از حلاوت و مشقت است، امنیت به بهای فقدان آزادی و آزادی به بهای مسامحه در امنیت حاصل می‌شود. زوجیت، مشق توامان ملال و کمال است. نه هیچ شرّی چنان شرّ است که خیری در آن نباشد و نه هیچ خیری چنان خیر است که هیچ شرّی از آن بر نخیزد. حضرت راهمی‌فرماید گاه شما چیزی را خیر می‌پندارید اما شر شماست و گاه چیزی را اکراه دارید اما خیر شماست. گاه مصیبت ما همان آرزوهایی است که اجابت شده است!‌ گاه غم ما همانی است که شادی می‌پنداشتیم. ما نمی‌دانیم رخدادها در مواجهه بر ما چه طعمی خواهند یافت. خیر و شر «نسبتی»‌ است که در ازای مناسبت با ما پیش‌آمدها ظاهر می‌شود. هفته پانصد و پنجاه و سوم منتهی به بیست و یکم بهمن سال یک؛ به تردید است و من تردید را دوست دارم. جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی...
ما را در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jomenevisi بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 13:55

مولای من سلام ...هفته پانصد و پنجاهم به سر آمد. پایان دی‌ماه سال یک.شیخ اکبر آنجا که به مقام ابراهیم علیه السلام می‌رسد آن را «شیدا» می‌خواند. می‌گوید او سرگشته و واله بود و چه بسا اله‌شناس آن کسی است که تابِ واله شدن داشته باشد. اما چگونه او به این مقام رسید؟‌ به طریق اخلال! ابراهیم تن داده بود به اخلال ربّ در تمام جزئیاتش و در تمام اراده‌اش. خدای ابراهیم مخلّ اراده اوست و او رضایت دارد بر این اخلال و به همین سبب است که خداوندگارش نیز او را خلیل می‌داند. خلیل صبر جمیل دارد بر اخلال رب در اراده خویشجناب مربیگاه فرض می‌گیرم که شخصی تعیّن یافته در خطاب این نامه‌ها نباشد. بازهم فرض مکاتبه برقرار است. من برای اوج مقام انسانی می‌نویسم و آن مقام در زمانه من غایب است و من میل مدام و رغبت مستمر دارم بر آن قله پوشیده در ابر ابهام. هفته پانصد و پنجاه و یکم را با توکل به خداوندگار شما آغاز می‌کنم. جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی...
ما را در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jomenevisi بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:28

مولای من سلام ... هفتم بهمن ماه سال یک – جمعه پانصد و پنجاه و یکمدر اضطراب و تشویش بودم که چون باران بر آتش بارید که أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ. آقاجان؛ کلمات در زبانم نمی‌گردد و دلم تنگ شنیدن است. گوشم مشتاق نوازش به واژگانی است که مرهم شود. این هفته را به سکوت تمام می‌کنم و در هفته پانصد و پنجاه و دوم تمنای همت دارم. دانسته‌ام که همت نقطه اتحاد ذهن و جوارح است و اگر میان این دو جمع حاصل نشود، نطفه همت منعقد نخواهد شد. مدد فرمایید ... جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی...
ما را در سایت جمعه سیصد و بیستم و پنجم: فرسودگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jomenevisi بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:28